هنگامی که فرانک لوید رایت در سال ۱۹۵۶ آسمانخراش مایلی بلند خود را ترسیم کرد ، چهار برابر بلندتر از ساختمان امپایر استیت، بلندترین ساختمان در آن زمان بود. اعتقاد رایت به فنآوریهای مدرنیته – مهمترین آنها، ساخت اسکلت فلزی و کلایمر – بهطور طبیعی تصور میکرد که میتوان بر چالشهای این ارتفاع شدید غلبه کرد.
تقریباً ۶۰ سال بعد از شکست، رویای رایت به نظر می رسد که سرانجام تحقق یابد – تقریباً. طرحهای برج پادشاهی ، آسمانخراشی به ارتفاع یک مایل در جده، عربستان سعودی، اخیراً به دلیل «زمینشناسی نامناسب» به ۱ کیلومتر کاهش یافته است. با این وجود، فناوری و مهندسی ساخت و ساز امروزی هر روز بالاتر رفته و نسل جدیدی از آسمانخراشهای به اصطلاح «فوقبلند» را قادر میسازد. برج خلیفه در دبی که بلندترین آن است، ۸۲۹ متر ارتفاع دارد.
اما کلایمر ها چطور؟ در نیمه راه Shard ، بلندترین آسمان خراش لندن، از شما خواسته می شود که از کلایمر خارج شوید تا به کلایمر دیگری بروید. به این طبقه ترانسفر یا «لابی آسمان» می گویند، یک ناراحتی ضروری برای رسیدن به نیمه بالایی ساختمان و نشانه محدودیت کلایمرهای امروزی است. همچنین می توان آن را به عنوان شاهدی از مسابقه تسلیحاتی چند صد ساله بین معماری و فناوری دانست.
کف ترانسفر شارد برای رسیدن به نیمه بالایی ساختمان یک مزاحمت ضروری است.
کف ترانسفر شارد برای رسیدن به نیمه بالایی ساختمان یک مزاحمت ضروری است. عکس: روری هاید عکس: روری هاید
شارد تنها ۳۰۶ متر قد دارد و برای رسیدن به قله هنوز باید کلایمر را عوض کرد. برای بالا رفتن از یک برج به ارتفاع مایل (۱٫۶ کیلومتر) با استفاده از همین فناوری میتوان کلایمرها را تا ۱۰ بار تغییر داد. انتظار در اطراف در آن طبقه های نقل و انتقالات ممکن است درخشش را از سوئیت پنت هاوس شما بگیرد. اما کفهای انتقالی فقط ناخوشایند نیستند، بلکه فضای با ارزشی را نیز اشغال میکنند که نمیتوان اجازه داد. فضای بیش از حد غیرقابل نفوذ و آسمان خراش فوق العاده بلند شما از نظر مالی جمع نمی شود.
وارد UltraRope شوید ، نوع جدیدی از کابل کلایمر که توسط شرکت فنلاندی کلایمر Kone ساخته شده است. با اجتناب از کابل فولادی بافته شده به نفع فیبر کربن، UltraRope به عنوان “فناوری کلایمر کلایمر” توصیف می شود – کمی لقمه، و نشانه این است که ما هنوز کلمات مناسبی برای این کابل نداریم – این واقعاً نیست. -a-کابل. UltraRope که قوی و سبک است، ظاهراً به کلایمرها اجازه می دهد تا مسافت ۱ کیلومتر را در یک بار طی کنند، یعنی دو برابر آنچه در حال حاضر با کابل فولادی امکان پذیر است. این وزن است که نوآوری واقعی در اینجاست: با طولانی شدن کابل های کلایمر، وزن خود کابل می تواند بسیار بیشتر از خودرو و سرنشینان آن باشد و برای کارکردن آن به ماشین های غیرعملی بزرگی نیاز دارد. UltraRope 90٪ سبک تر از کابل فولادی مشابه است، در نتیجه بار را کاهش می دهد و امکان دویدن مداوم بسیار بلندتر را فراهم می کند.
من یک تکه از آن را روی میزم دارم. این یک جسم عجیب و غریب است، بسیار سفت – تقریباً فکر می کنید آنها باید آن را UltraStick می نامیدند – و سیاه. با نگاهی دقیق، می توانید ببینید که از چهار هسته فیبر کربن، هر کدام تقریباً ۵×۳ میلی متر تشکیل شده است که در یک پوشش با اصطکاک بالا از رزین شفاف پوشانده شده است. هنگامی که به صورت واقعی نصب می شود، از رشته های متعدد UltraRope برای بالا بردن هر کابین کلایمر استفاده می شود که به موازات آن برای تقسیم بار کار می کنند. UltraRope یک شی عجیب و غریب و غیرمعمول معاصر است که محصول پالایش فناوری و علم مواد است.
نمای نزدیک UltraRope
UltraRope از نظر فنی به هیچ وجه یک کابل نیست، بلکه یک هسته فیبر کربنی است که در یک پوشش با اصطکاک بالا قرار دارد. عکس: Kone عکس: Kone Corporation
ما اخیراً بخشهایی از UltraRope را برای موزه ویکتوریا و آلبرت به عنوان بخشی از استراتژی « جمعآوری واکنش سریع » خود خریداری کردهایم. همانطور که از نام آن پیداست، این در مورد آوردن سریع اشیا به موزه در پاسخ به رویدادهای جاری است. ما اخیراً نمایشگری را افتتاح کردهایم که ۱۳ مورد از این شیها را نشان میدهد، از جمله یک تفنگ دستی با چاپ سه بعدی، کفشهای طراحی شده در سایههای مختلف “برهنه” و یک جفت مژه مصنوعی که توسط کیتی پری تایید شده است. هر شیء در یک روایت بزرگتر دخیل است و به آینده ای ممکن اشاره می کند. UltraRope به عنوان سیگنالی برای آینده عمودی شهرهای ما در کنار آنها قرار دارد.
UltraRope صرفاً آخرین مورد از یک زنجیره طولانی از نوآوریها است که به قرنها پیش باز میگردد، که با هم فناوری ترکیبی را تشکیل میدهند که ما آن را به عنوان کلایمر میشناسیم. معمار هلندی Rem Koolhaas در نمایشگاه Elements در دوسالانه معماری ونیز امسال اتاقی را به این تاریخ اختصاص داد. کولهاس کلایمر را بهعنوان «محصول کیمیاگری فنآوری» توصیف میکند: تلفیقی از چندین نوآوری کسلکننده موجود که تأثیر شگرفی بر شکل شهرهای ما و شکل بدن ما داشته است.
کلایمر کولهاس
بخش عناصر معماری به سرپرستی رم کولهاس در دوسالانه ونیز ۲۰۱۴٫ عکس: دپارتمان معماری دفتر مطبوعاتی عکس: دپارتمان معماری دفتر مطبوعاتی
شواهدی از کلایمرهای اساسی مورد استفاده برای استخراج مواد از معادن را می توان در مکان های ماقبل تاریخ در سراسر اروپا یافت. یونانیان و رومیان باستان سکوهای مکانیکی را به عنوان ابزاری برای صحنه نگاری در تئاتر ایجاد کردند. اما فنآوریهای کلیدی که کلایمر «مدرن» را شامل میشود – کابل بافته شده، ترمز ایمنی، موتور الکتریکی، هسته، کشش و بانک کلایمر – همگی در نیمه دوم قرن نوزدهم، در دورهای از تحولات بزرگ شهری و تکنولوژیکی تعریف شدند . .
اختراع کلایمر به نوآوری های خارجی نیز بستگی دارد. ساخت و ساز فولادی، همانطور که توسط لوئیس سالیوان در شیکاگو در دهه ۱۸۸۰ آغاز شد، ساختمان ها را از وابستگی آنها به سازه های فشاری رها کرد و به آنها اجازه داد تا همچنان بالاتر بروند. پیشرفت در ایمنی آتش نشانی و سیستم های اسپرینکلر ساختمان ها را قادر ساخت تا ارتفاع نردبان آتش نشان را به طور قانونی افزایش دهند. جیمز گلیک، در اطلاعات(۲۰۱۱)، به یک فناوری حتی اریب تر اشاره می کند: تلفن. گلیک از مهندس تلفن جان جی کارتی نقل می کند که در سال ۱۹۰۸ نوشت: «هر یک از ساختمان های اداری غول پیکر را بگیرید. فکر می کنید روزانه چند پیام وارد و خارج می شود؟ فرض کنید تلفن وجود نداشت و هر پیامی باید توسط یک پیام رسان شخصی ارسال می شد؟ فکر می کنید کلایمرهای لازم چقدر برای دفاتر باقی می ماند؟ چنین ساختارهایی غیرممکن اقتصادی خواهند بود.»
تأثیر این ابزارها، فناوریها و تکنیکهای مختلف بر شکل شهرها بیدرنگ بود. در یکی از شهرهای خاص، منهتن، جایی که ظرفیت جدید کلایمر با فشارهای املاک و مستغلات و منیت کاپیتان های صنعت همگرا شد، شرایط شهری جدیدی متولد شد. ظرفیت این ساختمانها برای متمرکز کردن حجم عظیمی از فضای زیر زمینی در یک قطعه زمین نسبتاً کوچک به این معنی است که آنها به ابزار قدرتمندی برای سفتهبازی اقتصادی تبدیل شدند. کاس گیلبرت، معمار ساختمان Woolworthیکی از اولین آسمانخراشهای منهتن، که در سال ۱۹۱۳ تکمیل شد، این عبارت را ابداع کرد: «آسمانخراش ماشینی است که زمین را پرداخت میکند». اما همیشه اینطور نبود. “شاخص آسمان خراش” بدنام مدعی پیش بینی بحران های اقتصادی در پی ساخت دیوانه وار ساختمان های بلند است، نشانه ای که بازار بیش از حد گرم شده است. در واقع، حتی ساختمان امپایر استیت – نماد سرمایه داری آمریکایی – تنها در سال ۱۹۵۰، تقریباً ۲۰ سال پس از اتمام، مستاجر کافی برای سودآور شدن پیدا کرد.
علیرغم تولد کلایمر در «کیمیاگری فناوری»، همانطور که کولهاس آن را توصیف می کند، تقاضای فرهنگی ما برای یک نویسنده منحصر به فرد به عملکرد کارآفرینانه الیشا اوتیس در نمایشگاه کریستال پالاس در نیویورک در سال ۱۸۵۳ اشاره دارد. اوتیس در میان انبوه تماشاچیان، روی سکوی خود به هوا رفت، سپس در اوج، از دستیار خواست تا طناب را با خنجر قطع کند. در حالی که تماشاچیان انتظار فاجعه را داشتند، صدای نفس نفس زدن شنیده شد، اما سکو به سختی یک اینچ سقوط کرد، که با گرفتن اختراع ایمنی Otis نجات پیدا کرد. این ضد اوج به اسطوره منشأ کلایمر تبدیل شده است. اما همانطور که آندریاس برنارد در Lifted: A Cultural History of the Elevator (2014) بیان می کند، این داستان اختراع خود یک اختراع است که توسط شرکت Otis در طول بیستم ترویج و تثبیت شده است .قرن. اجرای جسورانه الیشا اوتیس به سختی پاورقی در روزنامه های ۱۸۵۳ به دست می آورد، و تصویر قهرمانانه و اکنون “رسمی” این اجرا در واقع در سال ۱۹۷۸ ترسیم شده است. قطع کابل تعلیق اختراعات گذشته نزدیک است. علیرغم این تلاش برای ادعای شناسایی، کلایمر محصولی ناشناس از همکاری بین مخترعان مختلف است که بسیاری از آنها نمی توانستند یکدیگر را بشناسند.
در دنیایی متناوب، جایی که این اختراعات پراکنده به ترتیب برای تشکیل کلایمر گرد هم نیامده اند، زندگی ممکن است چگونه باشد؟ برج توره دیوید ، یک برج ۴۷ طبقه در کاراکاس، ونزوئلا، بدون کمک کلایمر تا طبقه ۲۸ توسط ساکنان اشغال شده است . این ساختمان خانه بیش از ۳۰۰۰ نفر است که به عنوان نشانه ای قوی از مقاومت در شهری با اختلاف ثروت و برابری زیاد است.
ساکنان تور دیوید استراتژیهای خود را برای استفاده از ساختمان بدون کلایمر، مانند این سالن بدنسازی روی پشت بام، توسعه دادهاند.
ساکنان تور دیوید استراتژیهای خود را برای استفاده از ساختمان بدون کلایمر، مانند این سالن بدنسازی روی پشت بام، توسعه دادهاند. عکس: ایوان بان عکس: ایوان بان
جاستین مکگویرک منتقد طراحی برای کتاب جدیدش شهرهای رادیکال پنج روز را در برج گذراند .مکگویرک زندگی در برج را بهعنوان «آلپینیسم شهری» توصیف میکند: مبارزه دائمی با گرانش و خستگی راه پلههای بیپایان. علیرغم این ناراحتی شدید، ساکنان استراتژی های خود را برای مقابله با آن توسعه داده اند. با استفاده از سطح شیب دار یک ساختمان پارکینگ مجاور، می توان کالاها را یک ربع با موتورسیکلت به سمت بالا برد. و فروشگاههای کوچک بودگا در هر دو طبقه یا بیشتر ظاهر شدهاند و اقلام ضروری مانند غذای کنسرو شده، پاستا و دستمال توالت را میفروشند. مکگویرک مینویسد: «تنها اختراع کلایمر امکان ساخت آسمانخراشها را فراهم کرد، و بنابراین، آسمانخراش بدون کلایمر، از نظر تئوری، یک گونهشناسی بیفایده است.» و با این حال، دهکده عمودی ترکیبی Torre David یک جایگزین را نشان می دهد، “یک آزمایشگاه شهری برای اینکه شهرها چگونه ممکن است متفاوت کار کنند”.
پلیس در نهایت با متصرفان برخورد کرد، اخراج ساکنان و انتقال آنها به خارج از مرکز کاراکاس. این قسمت دلیل واقعی آسمان خراش را نشان می دهد: تراکم. این افراد در مواجهه با جایگزینی برای زندگی در موانعی که شهر را احاطه کرده اند، انتخاب کرده بودند که در یک برج واقع در مرکز و بدون کلایمر زندگی کنند. ناراحتی عمودی از راه رفتن از پله ها بر ناراحتی افقی زندگی در حاشیه شهر بیشتر بود. این نشان می دهد که چگونه ظرفیت ساختن بالاتر، و تمرکز افراد بیشتر در یک منطقه کوچکتر، می تواند تمام مزایای زندگی شهری – اشتغال، شبکه های اجتماعی، خدمات، سرگرمی را افزایش دهد. UltraRope و پیشرفتهای دیگر در فناوریهای ساختمانی مانند آن، امکان تحقق این تراکم شهری را فراهم میکند. رویای به ظاهر غیرممکن فرانک لوید رایت در مورد برج مایلی بالا میتواند پاسخی برای شهرهای ما باشد.